رمانیف

بزرگترین سایت دانلود رمان و کتاب

رمانیف

بزرگترین سایت دانلود رمان و کتاب

دانلود رمان و کتاب-داستان های کوتاه و بلند-رمان های خارجی و متنوع

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

رمان برای آندرویید

رمان عاشقانه و زیبا

رمان برای جاوا

رمان برای تبلت و گوشی و کامپیوتر

رمان برای آیفون

رمان ایرانی و خارجی

دانلود رمان با فرمت های مختلف

دانلود رمان با فرمت پی دی اف

دانلود رمان

بزرگترین سایت دانلود رمان و کتاب و داستان

دانلود رمان برای آیفون و آیپد

جدید ترین رمان

بزرگترین سایت رمان

رمان هیجانی و پرطرفدار

رمان های جدید سال 95

رمان عاشقانه و جدید

دانلود کتاب الکترونیکی سلام بر ابراهیم

دانلود رمان و کتاب و داستان کوتاه

دانلود رمان برای تبلت و موبایل و کامپیوتر

دانلود رمان برای آی او اس و پی دی اف و apk

دانلود رمان برای آندرویید جاوا و آیفون

بزرگترین سایت دانلود رمان

رمان

رمان با فرمت های pdf apk epub java

رمان ایرانی

دانلود رمان به سادگیم بخند برای گوشی و موبایل و تبلت

دانلود رمان به سادگیم بخند برای موبایل و تبلت و کامپیوتر

دانلود رمان به سادگیم بخند برای آندرویید و آیفون و جاوا و پرنیان

دانلود رمان قمار به شرط چشمانت برای گوشی و موبایل و تبلت

دانلود رمان قمار به شرط چشمانت برای موبایل و تبلت و کامپیوتر

بایگانی
  • ۰
  • ۰


دانلود رمان جدید نذار دنیا رو دیوونه کنم با فرمت pdf


رمان نذار دنیا رو دیوونه کنم نوشته ی رویا رستمی

دانلود رمان جدید  نذار دنیا رو دیوونه کنم با فرمت pdf

نام کتاب :رمان نذار دنیا رو دیوونه کنم
نام نویسنده : رویا رستمی
خلاصه داستان:
می خوام از دختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید. دختری که کلفت خونه ی مردی شد که تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه…
روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست ، چیزایی که قراره گرفتار کنه دختری رو که از زور کتک مردی سرد و مغرور لال شد…
بخشی از متن رمان نذار دنیا رو دیوونه کنم:
گوشیش را در دستش فشرد.خوشحالی در تمام وجوش به رقص آمده بود.نگاهی به کارنامه اش انداخت.معدل بیست جرعه ی لبخند را مرتب بر لبش تازه می کرد.
بدون معطلی شماره را گرفت.فقط دو بوق خورد که صدای خسته ی رضا در گوشی طنین انداز شد:
-سلام جان من…سلام پانیذم..خوبی؟
شوق در رگ هایش دوید.عاشق رضا بود.او را می پرستید.کوه هم مانند او پشت نبود که او بود!
-سلام عموجون،خوبین؟ کی می رسین خونه؟
صدای بی حال رضا خستگی را در تن پانیذ هم زنده می کرد.
-خوبم دختر قشنگم،تو راهم.نمی دونم دقیق کی می رسم.
پانیذ دلخور گفت:نمی شد با هواپیما برین نه با ماشین؟
-من عاشق رانندگیم.بعدم شیطون تو که می دونی چرا با هواپیما نمیرم.
لبخند تازه کرد روحش را! رضا تا مجبور نمی شد سوار هواپیما نمی شد.ترس در سلولهایش می دوید وقتی هواپیما بی رحمانه اوج می گرفت.مرد گنده می ترسید و پانیذ را به خنده ای شیطانی وا می داشت.
-دخترکم صدات خوشحاله،بگو ببینم چه خبری برام داری؟
شوق پرواز کرد و روی شانه های پانیذ نشست.
-عمو معدلم بیست شد.اینم دیپلمم.حالا قول شما چی میشه؟
صدایی غیر از صدای رضا با تمسخر گفت:باز تو از فرصت استفاده کردی برا بابام خودشیرینی کنی؟
بی رحمی کلماتش شلاق می شد بر پیکر دختر جوان!
پانیذ برگشت.رامبد بود.تنها پسر و بهتر می شد گفت تنها فرزند رضا.پسری که انگار قسم خورده بود فقط بیازارد دل این دختر یتیم و رنج دیده را!
پانیذ به سویش برگشت.همیشه از او می ترسید.در عین اینکه احساس متفاوتی به او داشت.حسی درگیر عشق و ترس!
رامبد با لحن بدی گفت:بابام پشت گوشی مرد جوابشو بده.زل نزن به من، دیوانه!
گوش داد به صدایی خسته ایی که خوش آهنگترین صدای عالم بود.
-من سرقولم هستم دختر خوشگلم.ویلون شما آماده اس.تا چند روز دیگه با پست میاد برات.




فرمت : pdf / حجم: 3.85 mb - دانلود رمان جدید نذار دنیا رو دیوونه کنم با فرمت pdf
دانلود رمان جدید  نذار دنیا رو دیوونه کنم با فرمت pdf



نظرات (۱)

معین محمدزمانی عزیزپارت در خدمت شماستpartcalendar.com

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی