رمانیف

بزرگترین سایت دانلود رمان و کتاب

رمانیف

بزرگترین سایت دانلود رمان و کتاب

دانلود رمان و کتاب-داستان های کوتاه و بلند-رمان های خارجی و متنوع

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

رمان برای آندرویید

رمان عاشقانه و زیبا

رمان برای جاوا

رمان برای تبلت و گوشی و کامپیوتر

رمان برای آیفون

رمان ایرانی و خارجی

دانلود رمان با فرمت های مختلف

دانلود رمان با فرمت پی دی اف

دانلود رمان

بزرگترین سایت دانلود رمان و کتاب و داستان

دانلود رمان برای آیفون و آیپد

جدید ترین رمان

بزرگترین سایت رمان

رمان هیجانی و پرطرفدار

رمان های جدید سال 95

رمان عاشقانه و جدید

دانلود کتاب الکترونیکی سلام بر ابراهیم

دانلود رمان و کتاب و داستان کوتاه

دانلود رمان برای تبلت و موبایل و کامپیوتر

دانلود رمان برای آی او اس و پی دی اف و apk

دانلود رمان برای آندرویید جاوا و آیفون

بزرگترین سایت دانلود رمان

رمان

رمان با فرمت های pdf apk epub java

رمان ایرانی

دانلود رمان به سادگیم بخند برای گوشی و موبایل و تبلت

دانلود رمان به سادگیم بخند برای موبایل و تبلت و کامپیوتر

دانلود رمان به سادگیم بخند برای آندرویید و آیفون و جاوا و پرنیان

دانلود رمان قمار به شرط چشمانت برای گوشی و موبایل و تبلت

دانلود رمان قمار به شرط چشمانت برای موبایل و تبلت و کامپیوتر

بایگانی

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان برای آندرویید» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


دانلود رمان جدید و زیبای اعتراف عاشقانه
دانلود رمان جدید و زیبای اعتراف عاشقانه در توپترین ها


دانلود رمان جدید و زیبای اعتراف عاشقانه


خلاصه ی از داستان رمان:



دااستان دباره ی دختریه به اسم ساغرکه مادرشو از دست داده و با نا پدریش زندگی می کنه

ناپدریش می خواد برای عمل پاهاش به مدت یه سال بره خارج از کشور و از ساغر می خواد که تواین یک سال با پسرش که اسمش سامانه زندگی کنه و….


  • معین محمدزمانی
  • ۰
  • ۰


دانلود رمان جدید و زیبای ستاره ی من با فرمت pdf
رمان ستاره ی من نوشته ی حوریه رادان فر

دانلود رمان جدید و زیبای ستاره ی من با فرمت pdf


نام کتاب :رمان ستاره ی من
نام نویسنده : حوریه رادان فر
خلاصه داستان:
داستان در مورد یک دختر ایرانی به اسم بنیتاست که از بچگی توی فرانسه زندگی کرده . به دلیل موفقیت های خیلی زیادی که توی رشتش داشته اونو به عنوان اولین زن به فضا میفرستن اما متاسفانه سفینه از کنترلش خارج میشه و سمت یک سیاهچاله کشیده میشه ، سفینش متلاشی میشه اما خودش نه و این تازه شروع ماجراهای عجیب و غریبیه که هیچوقت برای هیچکس اتفاق نیفتاده

بخشی از رمان ستاره ی من:
شنیدی میگن اگه سرتت از سرعت نور بیشتر باشه … اگه به نور پوزخند زدی و گفتی زکی … و با اون سرعت از یک سیاهچاله رد شدی و
به اونم یک پوزخند خوشگل زدی و دوباره همون حرفو تکرار کردی … زمانو رد کردی ؟؟
من هیچکدوم این پوزخنا قسمتم نشد … درست رفتم وسط سیاهچاله و الان اینجام … ولی زمانو رد کردم … زمان برام به عقب برگشت …
اونقدر عقب برگشت که یک جسد هزارساله اومد جلوم … اونقدر برگشت که الان بهم این لقبو دادن …
من … آتینا … ملکه ی زمان … ؟

چشمامو بستم و نفس عمیق کشیدم . امروز بزرگترین روز زندگیمه . بزرگترین . اصلا از خوشحالی تو پست خودم نمیگنجیدم . از اتاق اومدم بیرون . مامان دوید طرفم و گفت :« آماده ای عزیزم ؟»
ـ آره . آماده ی آماده .
مامان لبخند زد اما یکهو گریش گرفت . گفتم :« وایییییییییییییی . مامان گریه نکن دیگه .»
ـ اگه بری یکهو یک چیزی بشه چه بلایی سرت میاد ؟
ـ مامان باورکن چیزی نمیشه . مطمئن باش . من بچه نیستم که .
ـ تو ممکنه جثتا بچه نباشی ولی بخدا ازیک بچه هم کمتری .
ـ وا مامان
ـ خب راست میگم . کوچولوی مامان . نگرانتم
ـ نباش مامان . این یک موفقیت بزرگه برای من . وسعتشو درک میکنی ؟ مامان اولین زن فضانورد . توروخدا با اشکات ازم نگیرش مامان . چیز کمی نیست . بخدا نیست .



  • معین محمدزمانی